آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و شانزده
زمان ارسال : ۲۳۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
توی ماشین آنقدر خسته بودم که دلم میخواست پلکهایم را روی هم بگذارم و به خوابی عمیق و طولانی فرو بروم اما حمام رفتنم واجبتر بود. نوید متوجه شده بود و حتماً دلش برایم سوخته بود اما غرورش هم اجازه نمیداد که سر صحبت را باز کند و همچنان در قهر و سردی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00آی هدیه نویدخوب شدبابات چی نداچی غمت یکی دوتانیست که🙏💞💋