پارت صد و شانزده

زمان ارسال : ۲۳۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

توی ماشین آنقدر خسته بودم که دلم می‌‌خواست پلکهایم را روی هم بگذارم و به خوابی عمیق و طولانی فرو بروم اما حمام رفتنم واجب‌‌تر بود. نوید متوجه شده بود و حتماً دلش برایم سوخته بود اما غرورش هم اجازه نمی‌‌داد که سر صحبت را باز کند و همچنان در قهر و سردی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید